۱۳۸۹ مهر ۲, جمعه

منتقد يا مولف؟ احمدي‌نژاد كدام يك است؟

چند سال پيش يكي از هنرمندان كه حتا الان اسم‌اش را به خاطر ندارم، گفت كه "منتقدان، هنرمندان شكست‌خورده‌اند." او فكر مي‌كرد كه هر وقت كسي نتوانست هنرمند شود، احتمالا منتقد سينمايي يا ادبي خواهد شد. اين‌كه اين دوست ما چقدر درست مي‌گفت از آن چيزهايي نيست كه بخواهم در موردش بنويسم . اين‌جا مي‌خواهم از سخنراني شب گذشته آقاي رئيس‌جمهور در مجمع عمومي سازمان ملل بنويسم. حالا اين كه منتقد و سخنراني چه ربطي به هم دارد، به صبر و حوصله شما بر مي‌گردد كه تا اندازه تاب مي‌آوريد و تا آخر مطلب مي‌خوانيد.

حرف‌‌هاي احمدي‌نژاد واقعا قشنگ بود. شايد براي اهل سياست اين حرف‌ها قشنگ نباشد، اما براي من كه كلا به همه چيز مشكوكم، اين حرف‌ها قشنگ بود. او از واقعه 11 سپتامبر نوشت و اين‌كه اين ماجرا مستمسكي شده براي امريكا تا سنگ خودش را به سينه ديگران بزند. شايد اين حرف از نظر سياسي غلط باشد. يا الكي باشد. ( البته اونا مي‌گن‌ها ) يا اصلا با خودمان فكر كنيم كه چرا طرف آن‌را گفته. اما وقتي نگاهي فلسفي به آن بيندازيم خواهيم ديد كه بد هم نيست‌ها. خيلي‌ها قبلا از اين حرف‌ها زده‌اند كه اتفاقا بعضي‌هايشان فيلسوف پست‌مدرند. مثلا بودريار در سال‌هاي جنگ عراق ( آن جنگ اولي كه طوفان صحرا داشت )، گفت كه جنگ عراق اتفاق نيافتاده. يعني همه اين‌چيزهايي كه ما ديديم كار رسانه‌ها و تبليغات بوده. ( مثلا خيلي از اين دستگاه‌هاي شكم لاغر كن كه واقعيت ندارند و كلا سر كاري هستند.)

حالا چه اشكالي دارد كه رئيس جمهور ما حرف‌هاي فلسفي بزند و پست‌مدرن باشد؟ چه اشكالي دارد كه يك سوال طرح كند؟ چطور مي‌شود نخست وزير شما ، كارتون دوبله مي‌كند، تخت با مانكن هديه مي‌گيرد، خانم بازي مي‌كند و تا وقتي به رئيس جمهور ما مي‌رسد، نمي‌شود كمي فلسفي باشيم؟

اما اگر تا اين جاي كار حوصله‌تان سر نرفته باشد برايتان خواهم نوشت اصل مطلب را. اما ااميدوارم با فاميل نشده باشيم . منظورم همان فحش‌هايي است كه شايد نثارم كرده باشيد. البته داخل پرانتز عرض كنم كه در مورد دادن نكات زيادي مطرح است. اگر شما آقا باشد اين كار برايتان خوب نيست. و اگر خانم باشيد ( خير است انشاالله) مهم نيست، چون فحش دادن خانم‌ها معمولا مثل مشت‌هاي نرمي است كه موقع عصبانيت به شما مي‌زنند و شما قلقلكتان مي‌آيد و مي‌گوييد باز هم بده. فحش بده. او هم مي‌گويد دروغ بگو پينوكيو . دروغ بگو . بد. بد. ... و از اين چيزها. مي‌دانم كه دلتان مي‌خواهد بيشتر زواياي اين مساله را باز كنم، اما من ماجراي منتقد و هنرمند را خواهم نوشت.

در سخنراني ديشب، رئيس جمهوري از وتو كردن نقد كرد. كه ديگر دوست و دشمن قبول كردند حرفش پربيراه نيست. از سياست‌هاي جنگ‌طلبانه آمريكا و غرب گفت. و خلاصه كلي نقد كرد. اگر او نمي‌توانست رئيس جمهور يك كشور باشد احتمالا با خودمان مي‌گفتيم چون هنرمند نشده و دستش به قدرت نرسيده، از اين حرف‌هاي منتقدانه مي‌زند. اما آقاي رئيس جمهور كه خودش هم دستي بر آتش دارد چرا از اين حرف‌هاي منتقدانه مي‌زند؟ يعني هنرمند بودن و منتقد بودن، اين‌جوري نيست كه اگر طرف نتوانست رئيس جمهور شود نقد قدرت كند. اين‌جاست كه حرف آن دوست هنرمندانمان نقض شد و من سال‌ها به دنبال اين قضيه بودم تا مشت محكمي به دهان اين ياوه‌گوي ضد منتقد بزنم. ( بابا جون من نقد ادبي و سينمايي مي‌نويسم خوب. تا حالا خوردم و دم نزدم)

ياد شعري از دوست و استاد بزرگوارم سيد علي صالحي افتادم كه حال همه ما منتقدها خوب است. اما تو باور.... ( اي بابا . اين فعل‌هاي فارسي هم همش به نكن و بكن مربوط مي‌شود)


۱ نظر:

  1. حرف اون کسی رو که اول نوشتین قبول ندارم...خیلی یه طرفه و غیرمنصفانه است.....اما اینی که راجع به احمدی.ن گفتین باید فکرکنم!...ام...نمیدونم!...؟

    پاسخحذف