دوست دارم يك روز صبح كه ايميلم را چك ميكنم، يك نفر كه او را نميشناسم چيزي برايم بفرستد كه برايم جالب باشد. دوست دارم اتفاق تازهاي برايم بيافتد. دوست دارم تازه شوم. اندازه شوم. دفتر عمرم ورق بخورد، پر آوازه شوم. دوست دارم خودم باشم. دوست دوست دارم تو هم خودت باشي. هماني كه نميشناسمت.
۱۳۸۹ مهر ۲۵, یکشنبه
۱۳۸۹ مهر ۲۱, چهارشنبه
امشب ديگر شب مهتاب نيست/ مرضيه درگذشت
نميخواستم چيزي درباره مرضيه بنويسم چون اين روزها هر چيزي كه مينويسي، تعبيري سياسي پيدا ميكند. اما ديدم كه نميشود. او هشتاد و پنج سال زندگي كرد و خاطرههاي زيادي براي مردم ما به گذاشت، هر چند كه خاطره سالهاي اخيرش را دوست ندارم:
امشب شب مهتابه عزيزم رو ميخوام
و به اين ترتيب ديگر امشب شب مهتابي نخواهد بود. و او رفت تا به قول فروغ، تنها صدايي بر جا بماند. او ايران نبود و با اظهار نظرهايي كه ميكرد، جايي در ايران نداشت. اما ما خيلي از وقتها چشمهايمان را ميبنديم و تنها به صدا گوش ميدهيم و چه فرق ميكند كه اين صدا، در محافل شخصي و غير شخصي، چه اظهار نظرهايي كرده باشد. شايد مرضيه را در پرلاشز دفن كنند، همانجا كه هدايت و غلامحسين ساعدي خفتهاند.
مرضيه سرطان داشت و خود ميدانست كه رفتنياست. و امروز چهارشنبه، 21 مهرماه رفت.
مرضیه با نام اصلی اشرفالسادات مرتضایی در سال ۱۳۰۴ شمسی در شهر تهران در خانوادهای هنردوست به دنیا آمد و به تشویق مادر خود به تمرین آوازخوانی پرداخت. این خواننده معروف و محبوب ایرانی در سال ۱۳۲۲ فعالیت هنری خود را با بازی در نمایش «شیرین و فرهاد» در تهران آغاز کرد و به موفقیت بسیار دست یافت. آن طور که در «دانشنامه آزاد ویکیپیدیا» آمده است، او نخستین خواننده زنی بود که در برنامه گلها به آوازخوانی پرداخت.
هفته عجيبي بود و بگذشت/ توپ طلا براي علي پروين/ شكلات بخوريد و حرف بد نزنيد
اين هفته، يكي از عجيبترين هفتههاي همه عمرم بود. نپرسيد چرا. چون هيچكس از فلان مقام مسوولي كه رفته بود نمايشگاه كتاب لرستان هم اينو نپرسيد. بنده خدا گفت كه اين بهترين نمايشگاهي بود كه در همه عمرم ديدهام. هيچ كس هم نپرسيد كه اصلا قبلا نمايشگاه رفتي يا نه. اما قضيه من فرق ميكند. چون حتما هفتههاي قبلي بودهام. شاهد و مدركش هم موجوده.
هفته گذشته، يعني اواخر هفته گذشتهتر اعلام كردند كه ماريو وارگاس يوسا برنده نوبل ادبيات شده. در آن لحظه قيافه علي پروين جلوي چشمم آمد كه با آن شكم گندهاش، جايزه توپ طلاي جهاني را بالاي سر برده است. ممكن است علي پروين بازيكن خوبي بوده باشد، اما الان ديگر اصلا بازيكن نيست. ايضا ماريو بارگاس يوسا كه من همان جواني را هم دوستش نداشتم.
ميگويند كه روزي ماريو وارگاس يوسا داشته سوار خر ميشده. يعني به تازگي كه سناش رفته بالا. كمي زور ميزند و نميتواند. بعد بلند ميگويد: جواني كجايي كه يادش بخير. بعد كمي به اطراف نگاه ميكند و وقتي ميبيند خبري از ماركز و دن دليلو و فونتس نيست، ميگويد: آره. واقعا يادش به خير. دختر خوبي بود. هميشه كمك ميكرد سوار بشم.
در اين هفته كريم باقري هم خداحافظي كرد. علي پروين در مورد گفت: اي كاش آق كريم، تو تيروون ( همان تهران )، چار گوشه زيمينو ميبوسيد و ميلفت. پيشنهاد ميكنم كه بعد از بازي استقلال و پرسپوليس، آقا كريم به خاطر روي ماه علي آقا هم كه شده يكبار ديگر خدا حافظي كند. خداحافظي كه بد نيست. سلامتي مياره.
در هفته گذشته همچنين بحث يارانهها جديتر شد. يكي از اساتيد گفت كه فعلا مقدار يارانهها را لو نميدهيم چون خوب نيست. اما به نظرم بايد هر چه زودتر اين كار را انجام دهند. چون مردم به هر حال بايد بدانند كه چه خاكي به سر خودشان كنند.
از ظريفي پرسيدند: اين اعضا و جوارحي كه داري، همهاش مال خودت است.
هيچي جواب نداد. چون اگر جواب من و شما را ميداد كه ديگر ظريف نبود، ميشد خانم خانه يا ضعيف يا سليته.
يعني آدم بايد تكليف خودش را بداند ديگر.
خبرهاي هم در مورد شكلات منتشر شد. خلاصه اينكه اين مديرهاي شركتهاي شكلات سازي خوب دم خبرنگارها را ديدهاند انگار. چون جملگي نوشتهاند كه شكلات خوب است براي آدم و عمر را زياد ميكند و حضرت نوع، روزي سه بسته « توبلرونه » ميخورده و فلان كسك كه 1000 سال عمر ميكرده، « كيت كت » مي خورده. اما به نظر من همين « آيدين » و « آناتا » و « فرمند » خودمان را بخوريد بهتر است.
و آخرين خبر اينكه مرضيه، خواننده ايراني در پاريس درگذشت. آن طور که در «دانشنامه آزاد ویکیپیدیا» آمده است، او نخستین خواننده زنی بود که در برنامه گلها به آوازخوانی پرداخت.
يك خبر ديگري هم بود كه يادم نميآيد. بيخيال. اصلا اجازه بده ما در اين كار مشكاركتي نداشته باشيم.
اشتراک در:
پستها (Atom)