نميخواستم چيزي درباره مرضيه بنويسم چون اين روزها هر چيزي كه مينويسي، تعبيري سياسي پيدا ميكند. اما ديدم كه نميشود. او هشتاد و پنج سال زندگي كرد و خاطرههاي زيادي براي مردم ما به گذاشت، هر چند كه خاطره سالهاي اخيرش را دوست ندارم:
امشب شب مهتابه عزيزم رو ميخوام
و به اين ترتيب ديگر امشب شب مهتابي نخواهد بود. و او رفت تا به قول فروغ، تنها صدايي بر جا بماند. او ايران نبود و با اظهار نظرهايي كه ميكرد، جايي در ايران نداشت. اما ما خيلي از وقتها چشمهايمان را ميبنديم و تنها به صدا گوش ميدهيم و چه فرق ميكند كه اين صدا، در محافل شخصي و غير شخصي، چه اظهار نظرهايي كرده باشد. شايد مرضيه را در پرلاشز دفن كنند، همانجا كه هدايت و غلامحسين ساعدي خفتهاند.
مرضيه سرطان داشت و خود ميدانست كه رفتنياست. و امروز چهارشنبه، 21 مهرماه رفت.
مرضیه با نام اصلی اشرفالسادات مرتضایی در سال ۱۳۰۴ شمسی در شهر تهران در خانوادهای هنردوست به دنیا آمد و به تشویق مادر خود به تمرین آوازخوانی پرداخت. این خواننده معروف و محبوب ایرانی در سال ۱۳۲۲ فعالیت هنری خود را با بازی در نمایش «شیرین و فرهاد» در تهران آغاز کرد و به موفقیت بسیار دست یافت. آن طور که در «دانشنامه آزاد ویکیپیدیا» آمده است، او نخستین خواننده زنی بود که در برنامه گلها به آوازخوانی پرداخت.
سلام صبح بخیر
پاسخحذفباید توی این وب دیدگاهم را می نوشتم خب ادرسش را دیر دیدم وب قلیتان انجا بودم
قلمتان توانا هموطن